یک رویداد بی سابقه
نجات سی و سه معدنچی از اعماق زمین
آذر ماجدی

صبح بمحض اینکه بیدار شدم تلویزیون را روشن کردم و سی ان ان را گرفتم. داشتم قهوه درست می کردم که صدای فریاد شنیدم. چهارمین معدنچی به روی زمین رسیده بود. فریاد شادی، در آغوش گرفتن ها و بوسه ها. چه لحظات هیجان انگیز و مملو از احساسی است. اولین نفر حدود 4 صبح بوقت اروپای مرکزی از اسارت زیر زمینی خلاص شد.
 
دیروز خبرگزاریها اعلام کردند که کار نجات 33 معدنچی در "کوپیاپو" شیلی آغاز می شود. این معدنچیان از 68 روز پیش در اثر ریزش معدن در 300 متری عمق زیر زمین گیر کرده اند. ابتدا تصور می شد که نام این 33 نفر نیز در لیست هزاران هزار معدنچی که هر ساله در گوشه و کنار دنیا جان می بازند، قرار می گیرد. 33 کارگر دیگر به لیست هزاران نفر کارگری که در اثر تصادفات محیط کار هر ساله جان خود را از دست می دهند، اضافه خواهد شد: سربازان گمنام طبقه کارگر .

اما سریعا آشکار شد که معدنچیان زنده اند. امر نجات آنها از زیر آوار طرح شد. چند روزی نگذشته بود که دولت شیلی اعلام کرد برای نجات این معدنچیان قاطعانه تلاش خواهد کرد. رسانه ها گزارشاتی از محل معدن پخش کردند. خانواده ها با نگرانی و اضطراب در کنار معدن تجمع کرده بودند. دست های شان مشت کرده در مقابل دهان شان قرار گرفته بود. چشمان شان تنگ شده مملو از نگرانی و غم بود. این پا آن پا می کردند. ناباوری عمیقی بر فضا مستولی بود. آیا نجات این معدنچیان، همسران این زنان، پدران آن کودکان، فرزندان آن سالمندان امکانپذیر است؟ این سوالی بود که بر اذهان همه سنگینی می کرد .

رفته رفته امر نجات این 33 مرد، جوان ترین 19 ساله و مسن ترین 63 ساله چند روز قبل از بازنشستگی، بنظر ممکن تر می شد. ارتباط معدنچیان با دنیای خارج برقرار شد. نامه و غذا برایشان ارسال شد. نامه و ویدئو از آنها به روی زمین رسید. دیگر این 33 معدنچی به موضوع هر روزه خبرگزاری های بین المللی بدل شدند. دنیا سرنوشت شان را دنبال می کرد. هیجان و اضطراب در قلب های بسیاری در گوشه و کنار جهان تلمبار می شد .

باید اقرار کنم که ابتدا با ناباوری بسیاری ماجرا را دنبال می کردم. اینقدر خبر مرگ معدنچیان در زیر آوار را شنیده و خوانده ام و اینقدر بی توجهی دنیای سرمایه داری را نسبت به حیات و سرنوشت آنها و خانواده هایشان خوانده و شنیده ام که دیگر حتی دنبال کردن اخبار آشفته ام می کند. روزی که سی ان ان فیلم تماس ویدیویی یک پسر هفت ساله را با پدرش در اعماق زمین نشان داد، جلوی اشک هایم را نمی توانستم بگیرم. آیا موفق می شوند که این انسان ها را نجات دهند؟

بالاخره موفق شدند. از نیمه شب امروز 13 اکتبر کار نجات آغاز شده است. در این لحظه که این خطوط را می نویسم ١٣ نفر از طریق کپسول "فینیکس" روی زمین آماده اند. صحنه های هیجان و شوق اشک شادی را سرازیر می کند. این واقعه در تاریخ ثبت خواهد شد. این رویداد در عین حال به دنیا نشان خواهد داد که می توان و باید برای حفظ کارگران استاندارد های ایمنی را بالا برد. ماریو دومین معدنچی آزاد شده که او را بعنوان سخنگوی معدنچیان معرفی کردند در مصاحبه ای با سی ان ان گفت که "خوشحالم که من در این تصادف بودم. چون زمان تغییر فرا رسیده است. شیلی باید تغییر کند. تغییر ممکن است." اولین مصاحبه دو دقیقه ای را ماریو نماینده کارگران به مساله بهبود ایمنی معادن اختصاص داد. این پیام را باید در جهان پخش کرد .

این واقعه هیجان انگیز، یکی از معدود اخبار خوش از وضعیت طبقه کارگر جهانی را باید به مبنایی برای بهبود ایمنی محیط کار و تلاش برای نجات کارگران پس از تصادف قرار داد. وقتی در این رویداد تعمق می کنیم، با خود می اندیشیم چند معدنچی دیگر، چند هزار معدنچی دیگر می توانستند از زیر آوار نجات یابند، اما سرمایه بی خیال و بی توجه از کنار آن عبور کرده است؟ چند معدنچی در آفریقای جنوبی، چین، ایران آمریکا، پرو، شیلی می توانستند نجات یابند اما زیر آوار مدفون شدند؟

دوست دارم به تمام سی و سه معدنچی و خانواده هایشان صمیمانه تبریک بگویم. این واقعه امید به نجات کارگرانی که در موقعیت مشابه قرار می گیرند را بسیار افزایش داد. خبری خوش برای طبقه کارگر، خبری ناگوار برای دنیای سرمایه. باید برای بهبود ایمنی محیط کار در سطح جهان مبارزه کنیم . *